استارت آپ در حقیقت نوعی از شرکت است که نوپا میباشد و با یک ایده اولیه کار خود را شروع میکند؛ ولی با سرعت رشد کرده و سریع به درآمد میرسد. از معروف ترین استارت آپ های دنیا میتوان به گوگل ، مایکروسافت و اپل اشاره کرد. استارت آپ با یک ایده ناب و خلاق شکل میگیرد.
آیا ایده منحصربهفرد به تنهایی میتواند ضامن موفقیت یک استارت آپ باشد؟
خیر. ایده قدم اول است و پسازآن راهی طولانی برای رسیدن به مقصد موفقیت وجود دارد، درنتیجه قدمهای بعدی نیز مؤثر هستند.
یکی از این قدمهای مهم، سرمایهگذاری است تا با استفاده از سرمایه و فراهم آوردن امکانات لازم بتوان ایده ذهنی را به مرحله تجاری شدن و درآمدزایی رساند.
نحوه سرمایه گذاری در استارت آپ ها باید به روش مناسبی صورت پذیرد تا ایده اولیه به ثمر برسد و کارآفرین و سرمایهگذار به سود زیادی دست پیدا کنند. در این مقاله سعی کردهایم نکاتی مهم در مورد سرمایهگذاری در استارتاپ ها و شیوههای مختلف حمایت از استارت آپ ها را به شما معرفی کنیم.
سر تیترهای این مقاله بهاینترتیب به شما ارائه میشوند:
در موارد معدودی برخی از کارآفرینان، سرمایه لازم برای ادامه کار را دارند و یا به دلیل اینکه ایده اشان کم سرمایه است نیازی به حمایت مالی ندارند.
روشهای زیادی برای سرمایهگذاری در استارتاپ ها وجود دارد، مثل، سرمایه شخصی، کمک مالی از دوستان و آشنایان، سرمایهگذاری سرمایهگذاران کلان یا خرد، وامهای بانکی، سرمایهگذاری جمعی و …
شاید بهترین گزینه این باشد که یک سرمایهگذار بزرگ در استارت آپ سرمایهگذاری کلان کرده و خیال کارآفرین از تأمین منابع مالی آسوده باشد و دغدغه فراهم کردن پول لازم برای هزینههای کسب وکار را نداشته باشد؛ اما واقعیت چیزی غیرازاین است.
اکثر استارت آپ ها با سرمایهگذاری شخصی شروع به کار میکنند. معمولاً سرمایهگذاران بر روی ایدههایی که هنوز اجرایی نشده است ریسک نکرده و سرمایهگذاری نمیکنند.
به روش سرمایهگذاری از جیب خود کارآفرین، سرمایهگذاری شخصی میگویند. البته لزومی ندارد که حتماً پول خود کارآفرین باشد، وی میتواند روی کمک دوستان و خانواده خود هم حساب باز کند. در این روش خبری از سرمایهگذاران نیست. سرمایه شخصی میتواند هزینههای اولیه مثل ایجاد وبسایت یا خرید مواد اولیه را پوشش دهد.
درصورتیکه کارآفرین سرمایه بیشتری داشته باشد حتی برای تبلیغات و بازاریابی نیز نیازی به گذاشتن وقت و جذب سرمایهگذار ندارد و تمام تمرکز خود را در اجرا و عملی کردن ایده خود میگذارد.
در اکثر مواقع استارت آپ هایی که با سرمایه شخصی پیش میروند زودتر به موفقیت میرسند. البته این نکته را باید در نظر بگیرید که فرآیند استفاده از سرمایه شخصی کمی کند است؛ زیرا در اغلب اوقات افراد بهاندازهای سرمایه ندارند که تمامکارها را بتوانند با سرعت پیش ببرند و امکانات لازم را برای خود و تیمشان فراهم کنند.
همچنین سرمایه شخصی همیشه بهصورت نقد نیست و گاهی شامل داراییهای افراد مانند ماشین، خانه، طلا و … میباشد که تبدیل کردن آن به پول نقد پروسهای زمانبر است و بهصورت آنی در دسترس قرار نمیگیرد.
اگر کارآفرینی از سرمایه شخصی خود استفاده کند، به این دلیل که هزینههای اساسی استارت آپ را خود به عهده گرفته و تا جای مورد قبولی کار را پیش برده، میتواند برای ادامه راه از سرمایهگذار کمک بگیرد و درواقع در جلب اعتماد سرمایهگذار برای یک استارت آپ آماده یا حتی نیمه آماده موفق خواهد بود.
اینکه شما یک ایده خام پیش روی سرمایهگذار نمیگذارید و تا بخشی از راه را با حساب شخصی خود رفتهاید میتواند انگیزه سرمایهگذاری در سرمایهگذار را بالا ببرد.
تا زمانی که شما روی ایده خود زمان نگذارید و زحمت نکشید و کار خود را باور نکنید دیگران نیز شمارا باور نخواهند کرد و این خود مانعی برای جذب سرمایهگذار است. سرمایه گذاران تمایل دارند تلاش کارآفرین برای محقق شدن ایده را ببینند و این را نشانهای برای موفقیت حتمی استارت آپ میدانند.
گاهی سرمایهگذاری در استارتاپ ها از طریق منابع بیرونی انجام میشود. منابع بیرونی همان قرض است که کارآفرین پس از مدتی باید آن را به صاحب حقیقی یا حقوقیاش برگرداند. استفاده از سرمایه بیرونی کار راحتی است و با سرعت بالایی همراه است زیرا معمولاً افراد یا مؤسساتی هستند که این کار را برای شما انجام دهند (مثل مؤسسات مالی و یا بانکها).
اگر کارآفرینی برای پیشبرد اهداف استارت آپی خود تن به قرض و وام میدهد باید آن را درست و بهجا هزینه کند و آن را در فعالیتهای پیشپاافتاده هدر ندهد و درواقع قرض خود را درزمینه کسب درآمد بیشتر هزینه کند. (بهعنوانمثال اگر قصد راه اندازی رستوران را دارد با پول قرض گرفته شده، گاز و فر و تجهیزات آشپزخانهای که میلیونها تومان هزینه دارند را تهیه کند و هر چه سریعتر کسب و کار خود را راه بیاندازد و با پول وام حقوق افراد تیم را پرداخت نکند).
سرمایهگذار با متقبل شدن بخشی از هزینهها و حمایت مالی از استارت آپ در سهام آن شریک میشود. به نسبت پولی که سرمایهگذاری میشود، سهام استارت آپ به نام سرمایهگذار میشود.
سرمایهگذاران خیلی به این شیوه تمایلی ندارند زیرا ممکن است ایده با موفقیت روبهرو نشود و سهام استارت آپ نتواند سرمایه هزینه شده آنان را جبران کند ولی در مقابل کارآفرینان از این روش استقبال زیادی میکنند زیرا مجبور نیستند بدهی خود به حامی مالی اشان را در کوتاهمدت و یا بهصورت قسطی پرداخت کنند و همین مسئله باری از روی دوششان کم میکند.
زمانی که سرمایهگذار در سهام شریک میشود جزئی از تیم شده است و کارآفرین میتواند از وی بهعنوان یک نیروی متخصص و باتجربه استفاده کند. این روش معایبی هم دارد و آن اینکه کارآفرین مجبور است تا انتهای کار با شخص یا اشخاص دیگری سهیم باشد و استقلال خود در تصمیمگیری و اجرای برنامه را محدود کند و گاهی ممکن است اختلافهایی در این زمینه بروز کند که ادامه کار را برای طرفین مشکل کند.
البته شراکت در سهام معمولاً در استارت آپ هایی انجام میگیرد که دارای پروژه طولانیمدت هستند و برای طی مسیر خود نمیتوانند با گرفتن وام و قرض هزینههای خود را پرداخت کنند.
سرمایهگذاران با توجه به روش و فاز سرمایهگذاری و میزان سرمایه به سه دسته تقسیم میشوند:
سرمایهگذار باید پولی را سرمایهگذاری کند که قدرت از دست دادنش را داشته باشد.
نکاتی که در این مقاله ذکر شد هم برای کارآفرینان استارت آپی و هم برای سرمایهگذارانی که قصد سرمایهگذاری در استارتاپ ها را دارند بسیار مفید است. تلاش برای ساختن یک رابطه مالی دوطرفه میتواند طرفین معامله را به سود زیادی برساند.